روشاروشا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

روشا جون روشنی زندگی

مریضی دخمل و غم و غصه های مامان

1394/3/2 2:10
نویسنده : افسانه
459 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل نازم

ببخشید که نتونستم بیام  و اینهمه وقفه افتاد برای نوشتن خاطرات تو نازنینم .

همه چیز از اونجا شروع شد که متوجه شدم پایین ساق پاهات دونه های ریز قرمز کوچولویی زده منم وقت گرفتم از دکترت و بردمت مطب . توی مطب یه پسر کوچولو بود که مرتب سرفه می کرد . تو هم ادای سرفه کردنای اونو درمیاوردی و باعث شده بودی همه بهت بخندن محبت

من تو استرس این بودم که از پسر بچه تو هم بگیری ترسو . چند تا مادر دیگه هم همینطور مضطرب بودن تا اینکه نوبت ما شد و رفتیم پیش دکتر و دکتر هم گفت که چیز خاصی نیست و حساسیته و برات دارو نوشت .

و اما از صبح همون شبی که رفتیم دکتر و آوردمت خونه سرفه هات شروع شدخطا . به شدت سرفه می کردی و هر چی بهت می دادم میاوردی بالا . من از شدت بالا آوردنای تو زار زار اشک می ریختم گریه

تبت که شروع شد هر کاری کردیم پایین نمیومد غمگین . بدبختی دکترت هم  مسافرت بود . تقریبا یه 4 ، 5 تایی دکتر بردیمت ولی فایده ای نداشت . تا اینکه توی سومین روز مریضیت حالت خیلی بد شد و ما تو رو شبونه  بردیمت بیمارستان تخصصی کودکان تهران . خدا سر هیچ مادری نیاره . یادم نمیاد اصلا چه جوری رسیدیم اونجا . من تمام ترسم این بود تو تشنج نکنی . سریع بردنت اورژانس و اونجا هر جور شده تبت رو آوردن پایین و گفتن اگه تبت دوباره شروع شه باید بستری شی گریهگریهگریهگریهگریه. من فقط گریه می کردم و بابایی و مامان بزرگ هم دلداریم می دادنگریهگریهگریه .

خدا رو شکر تبت اومد پایین و توی یه درجه ثابت موند آوردیمت خونه . داروهاتو دوباره شروع کردیم بهت دادیم و خدا روشکر حالت خوب شد ولی وزنت به شدت اومد پایین .

مرکز بهداشت بردیمت یه دستور غذایی دادن که وزنت دوباره برگرده .

الان خدا رو شکر حالت خیلی خوب شده ولی به خاطر دندونات خیلی بیقراری می کنی . همش می خوای بغلم باشی نازنینم .

دیگه هیچوقت مریض نشو ! مامان می میره از مریضی تو گل قشنگم  .

خدا تن همه نی نی ها رو سالم نگه داره . الهی همیشه سلامت و خوشحال باشنفرشته.

اینم عکست موقعی که مریض شده بودی :

 

 

پسندها (5)

نظرات (5)

مامان الهام
2 خرداد 94 9:21
خدارو شکر که الان خوبه...نگران وزنش هم نباش زودی توپولو میشه
افسانه
پاسخ
ممنون عزیزم .
مامان محمد طاها
2 خرداد 94 11:24
آخی الهی بمیرم انشالله دیگه هیچوقت مریض نشه و همیشه سالم و وش وخندون باشه این دخمل نازنازی
افسانه
پاسخ
ممنون خاله جون .
عمه فروغ
2 خرداد 94 11:25
آخی عزیزمبلا به دور باشه روشای گلم ان شاا.. همیشه تندرست و سلامت باشی عزیزم
افسانه
پاسخ
مرسی عجقم
مامان مبینا
5 خرداد 94 7:18
اخییییییییییی من قربونت برم خاله. افسانه جونم الان خوب خوب شده نانازی؟ مبینای ما هم چن روزی مریض بود الان خدا رو شکر بهتره
افسانه
پاسخ
سلام عشقم . بله . الان کاملاً خوبه خدا رو شکر . آخی ! می دونم خیلی سخته . ایشالله همیشه سلامت باشن همه نی نی ها
مامان فاطمه سادات
6 خرداد 94 19:50
آخی عسل خاله الهی که همیشه تنت سالم باشه
افسانه
پاسخ
مرسی عزیزم .