دخمل و بی قراریهاش
سلام گل ابریشمی من .
از مهر مامان مجبور شد برگرده سر کار عزیزم . البته یکی دو روز تو هفته دیگه نه مثه سابق . شمارو می برم خونه مامان جون تا ظهر که بر می گردم از سر کار بیام ببرمت خونه . عزیزم الان یکی دو هفته ای هست که همینکه می ذارمت از در خونه بیرون و منو می بینی شروع می کنی به گریه کردن . امروز که از محل کار زنگ زدم مامان بزرگ گفت که بیتابی می کنی . فدای بی قراریهات بشم مامان نازم .
سعی می کنم اون یکی دوروزی هم که می رم سر کار ساعتهامو کمتر کنم تا زودتر بیام پیش عزیزدلم . اینم قیافه روشا خانوم بعد از اینکه از خونه مامان جون آوردمش خونه . فوری پستونک خوردنتو شروع کردی گلم و با تعجب منو نگاه می کردی . قربونت برم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی